بهرام صادقی نویسنده است. نویسنده داستان کوتاه و از مهم ترین چهره های جنگ اصفهان بود. از وی یک مجموعه داستان کوتاه به نام سنگر و قمقمه های خالی و همچنین یک داستان به نام ملکوت باقی مانده است. اغلب داستان های وی نمایانگر فروپاشی و بیهودگی زندگی شهری است. او چهارمین و آخرین فرزند حسین علی صادقی (خرده فروشی در شهر نجف آباد) و جهان سلطان بود. مادرش علاقه به شعر فارسی را در بهرام ایجاد کرد. او دوران ابتدایی را در دبستان دهقان نجف آباد گذراند و سپس به همراه خانواده به اصفهان نقل مکان کرد و در دبیرستان ادب اصفهان مشغول به تحصیل شد. در آن جا با محمد حقوقی آشنا شد که مدتی بعد در زمینه شعر و نقد ادبی به شهرت رسید. صادقی باقی عمرش را در تهران گذراند، به جز دو دوره کوتاه در سال های ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ که برای شرکت در جنگ تحمیلی راهی دزفول شد. سال های پایانی عمر کوتاه بهرام صادقی به درگیری با اعتیاد به موادمخدر گذشت. تقریبا دست از نوشتن کشیده بود و خلاقیتش در اپیزودهای نامنظمی اوج می گرفت و در این دوره ها داستان های جدیدش را شفاها برای دوستانش تعریف می کرد.
بهرام صادقی نوشتن شعر و نثر را از نوجوانی آغاز کرد. در دبیرستان با نام مستعار «صهبا مقداری» (که در واقع مقلوب نام اصلی بود) شعر می سرود و اشعارش در مجله های ادبی نیز منتشر می شد. هرچند با ادبیات کلاسیک فارسی و عروض و قافیه آشنا بود اما به پیروی از نیما یوشیج به سرودن شعر نو رو آورد. شهرت صادقی به عنوان یک نویسنده مدرنیست در دهه ۲۰ زندگی او و زمانی آغاز شد که داستان های کوتاه او در مجلات روز منتشر شدند. این همزمان با وقوع رویداد تاریخی کودتای 28 مرداد در سال ۱۳۳۲ بود که تاثیر بسیار عمیقی بر روح و روان ملت ایران گذاشت. اولین داستان کوتاه او «فردا در راه است» نام داشت که در سال ۱۳۳۵ در مجله ادبی سخن منتشر شد. پس از آن، چندین داستان کوتاه مشهور او مانند «وسواس»، «سراسر حادثه»، «اذان غروب»، «تاثیر متقابل» و «آقای نویسنده تازه کار است» در مجله سخن و کتاب هفته به چاپ رسید.