مرتضی آوینی از کودکی با هنر انس داشت. شعر می سرود، داستان و مقاله می نوشت و نقاشی می کرد. به گفته بسیاری از آشنایان و نزدیکان آوینی، او در جوانی متحوّل شد و زندگی او در آغاز دهه ۱۳۴۰ با سال های انقلاب فرق بسیار داشت. گذشته او، کمتر در رسانه های ایران مورد بررسی قرار گرفته است.آوینی در سال ۱۳۴۴ به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. معماری را با علاقه زیاد یادگرفت، ولی بعد از پیروزی انقلاب (۱۳۵۷) بنا به ضرورت های انقلاب آن را کنار گذاشت و به فیلم سازی پرداخت.
از اولین کارهای او در گروه جهاد می توان به مجموعه شش روز در ترکمن صحرا، سیل خوزستان و مجموعه مستند خان گزیده ها اشاره کرد. گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت. دو نفر از اعضای گروه در همان روزهای اول جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانه اش خورده بود، از حلقه محاصره گریخت. پس از یک هفته که خرمشهر سقوط کرد و گروه که تازه توانسته بود شکل دوباره به خود بگیرد، راهی منطقه شد. آن ها در جستجوی حقیقت ماجرا به خرمشهر و آبادان رفتند که سخت در محاصره بود. تولید مجموعه حقیقت این گونه آغاز شد.
کار گروه جهاد در جبهه ها ادامه یافت. عملیات والفجر هشت که شروع شد، گروه دیگر منسجم و منظم شده بود. همین شد که مجموعه تلویزیونی روایت فتح در همان حال و هوا شکل گرفت و تا آخر جنگ هم ادامه پیدا کرد. آوینی می گوید «انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند، آن ها را به جبهه های دفاع مقدس می کشاند، نه وظایف و تعهدات اداری. روح کارمندی نمی توانست در این عرصه منشا فعل و اثر باشد. گروه های فیلم برداری ما با همان انگیزه هایی که رزم آوران را به جبهه کشانده بود کار می کردند… این جا عرصه ای نبود که فقط پای تکنیک یا هنر درمیان باشد.» آوینی روز بیستم فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان، به همراه محمد سعید یزدان پرست با مین برخورد کرد و بر اثر اصابت ترکش مین باقی مانده از جنگ تحمیلی کشته شد.