شایان مصلح

شایان مصلح

علی مصلح تکمیلی

Shayan Mosleh

متولد : 1372/04/04 - سن : 30
ملیت : ایران
محل تولد : ایران - گیلان - رودبار

شایان مصلح : 

شایان (علی) مصلح متولد 4 تیر ماه 1372 در رودبار گیلان، بازیکن فوتبال است

نام کاملش علی (شایان) مصلح تکلیمی است، دانشجوی مهندسی صنایع در مقطع لیسانس می باشد، طبع شاعری دارد و به شایان سرخ پوست معروف است و در دفع چپ توپ می زند

شایان مصلح

مصلح با نظر علی نظرمحمدی سرمربی وقت داماش به تیم بزرگسالان داماش گیلان پیوست؛ او 7 بازی رسمی برای این باشگاه ورزشی انجام داده است.

سپیدرود رشت

نظرمحمدی وی را به تیم بزرگسال سپیدرود رشت برد و توانست همراه با این تیم از لیگ دو به لیگ یک و سپس به لیگ برتر صعود کند. درخشش وی در سپیدرود رشت موجب شد در نیم فصل 96–1395 مورد توجه باشگاه های مطرح از جمله پرسپولیس قرار بگیرد. اما او تا پایان فصل در سپیدرود رشت ماند.

شایان مصلح 50 بازی رسمی برای باشگاه فوتبال سپیدرود به میدان رفته و یک گل هم زده است.

پرسپولیس

شایان مصلح پس از مذاکرات جدی با استقلال و پرسپولیس در نهایت با قراردادی دو ساله به باشگاه فوتبال پرسپولیس پیوست. او در نخستین بازی رسمی برای پرسپولیس به مقام قهرمانی سوپر جام فوتبال ایران رسید. او نخستین گلش برای پرسپولیس را در بازی حساس با پارس جنوبی جم در دقیقه 95 مسابقه در هفته سیزدهم مسابقات لیگ برتر خلیج فارس زد و پرسپولیس آن بازی را 1–0 پیروز شد.

شاعری شایان مصلح

 شایان مصلح یکی از بچه های خوب و خوش آتیه در عرصه ی شعر است.

جوانی که هم در شعر خوش درخشیده هم بی حاشیه ست هم ورزشکار و هردوی این ها را حرفه ای دنبال می کند.

یک شعر از شایان مصلح

من به آغوش تو گرفتارم، بازوان تو بند زندان است

این غزل های عاشقانه ی من، حَبسیه های سَعدِ سَلمان است

چشم هایت دو بیتی فایز، گیسوانت قصیده ی سعدی

شعر گفتن برای تو مثلِ، زیره بردن به شهر کرمان است

من نگفتم که دوستت دارم، مستی ام را خودت ببین و بفهم!

شدّت این علاقه ام به تو را، ها کنم یا خودش نمایان است؟

شرح زیبایی تو آسان نیست، قلم از تو شکست خواهد خورد

هر کسی وصف کرده چشم تو را، مثل گیسوی تو پریشان است

و اذَا الشَمس کُوِّرَت یعنی، پوشیه می زنی که دل نبری

صورتت آفتاب مَدّ نظر ، در دل آیه های قرآن است

فوتبالیست مداح

مداحی  را از کودکی شروع کردم. حب اهل بیت(ع) در دل همه ایرانیان است و برای همین به سمت هیات می‌روند. من هم به واسطه پدر و مادرم این حب اهل بیت(ع) را در دلم داشتم. اولین باری که میکروفن به دست گرفتم هشت یا نه ساله بودم، در هیاتی که برای بچه‌ها بود و با چادر مادرهایمان آن را درست کرده بودیم. به مرور زمان در هیات‌های مختلف یا در مسجدمان می‌خواندم و این مساله تا الان ادامه پیدا کرده است.