بزرگ علوی نویسنده، سیاست مدار، روزنامه نگار و استاد دانشگاه بود که بیش از چهار دهه از نیمه دوم سده بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگ نویسی نیز پرداخت. او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستان نویسی نوین می دانند. بزرگ علوی به همراه برادرش مرتضی علوی در سال ۱۹۲۰ (۱۲۹۹–۱۲۹۸ شمسی) جهت تحصیل روانه آلمان شد و دوران دبیرستان را در شهرهای مختلف از جمله شهری که امروزه در لهستان قرار گرفته گذراند. او در دوران اقامت در آلمان چند اثر ادبی آلمانی را به فارسی برگرداند. در سال ۱۹۲۷ (۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ شمسی) پدر وی با یک شکست بزرگ تجاری تاب نیاورده و خودکشی کرد.یک سال پس از این اتفاق علوی فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت.
بنا به گفته بهارلو، احمد محمود و نسیم خاکسار و علی اشرف درویشیان از بزرگ علوی تاثیر گرفتند. او گفته که علوی در واپسین سال های زندگی، خود را قربانی سیاست می دانسته و در یکی از آخرین مقاله هایش با عنوان «می خواستم نویسنده شوم» توضیح می دهد که مدت ها میان دو گروه نوسان می کرده یا در واقع سرگردان بوده است؛ یکی گروه پنجاه وسه نفر و مبارزان سیاسی به رهبری تقی ارانی و دیگری گروه ربعه و روشن فکران ادبی به رهبری صادق هدایت. او با تاسف و حسرت آشکاری می نویسد که کاش صرفاً در جرگه هدایت سر می کرد و قادر بود در همان فضای ادبی جولان بدهد و زندگی خود را وقف نوشتن کند. جمال میرصادقی بیان کرده که بزرگ علوی همواره روحیه مبارزه جویانه خود را در آثارش حفظ کرده و از این حیث به کلی با هدایت متفاوت است. آثار هدایت رو به ناامیدی است؛ ولی علوی در داستان هایش نگاهی منفعل ندارد و آدم های داستانی اش مانند شخصیت های هدایت سرخورده نیستند. جمال میرصادقی او را همراه احمد محمود و صادق چوبک، تنها سه نویسنده موردعلاقه خود بیان کرد.بزرگ علوی به سبک واقع گرایی اجتماعی می پرداخت و در داستان هایش به نابسامانی های اجتماعی روی می آورد.